سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مطالب عشقولانه

نظر

سعی نکنید موفق شوید، بلکه تلاش کنید ارزشمند تر شوید.
وقت خود را به تلاش برای موفق‌شدن صرف نکنید،
وقت خود را صرف ایجاد ارزش کنید.
این‌طور موفقیت را جذب می‌کنید.
استعدادها و موهبت‌هایی که دارید را کشف کنید،
بیاموزید چگونه آن استعدادها و موهبت‌های الهی را در راهی استفاده کنید که برای دیگران مفید باشد.


نظر



نامه ای زیبا و عاشقانه یک مادر به فرزندش

 

فرزند دلبندم!  این نامه را به تو مى نویسم، به تو که آینده منى!

 

عزیزم….زیباترینم…. روزى که تو را در درونم حس کردم…. نه آزمایش داده بودم…. نه فرشته ها برام خبر آوردن….. فقط صبح احساس کردم نقطه اى سپید درونم مى جوشه…

 

حس گرمى رگهامو پر کرده بود. هیچ کس باور نکرد حرفمو اما مى دونستم دارم مادر مى شم…. به فکر فرو رفتم، من قرار است به عنوان مادر چه چیزهایى به فرزند خود یاد بدهم و قرار است به زودى نام مقدس مادر را که مسئولیت زیادى به همراه دارد را بر خود بگذارم!

 

 آن روز که درونم زاده شدى دوباره عاشق شدم و همیشه از خدا خواستم سالم و مهربان باشى. فرزند عزیزم، عشق من، دوست دارم آنچنان که لیاقتش را دارى برایت مادرى کنم، قلب من، از زمانى که متولد شدى لحظه به لحظه با هم بودیم، هر جا مى رفتم تو را مانند پاره اى از وجودم با خودم مى بردم، تب مى کردى تب مى کردم، مریض مى شدى مریض مى شدم، تشنگى و گرسنگى تو را حس مى کردم و هر کارى که دوست داشتى به بهترین شکل برایت انجام مى دادم. عزیزم با هر مکش دهان کوچکت براى شیر خوردن محبت و فداکارى را در رگ هاى بدنت تزریق کردم.

 

تو شاید فرشته نگهبان منى، بهانه تحمل سختى هایم، به خاطر تو مى جنگم و کار مى کنم. عجیب است اشکهایم که براى تو مى ریزند آرامم مى کند، صدا کردن نامت برایم افتخار آفرین است، در هر خنده شیرینت امید را حس مى کنم، تو معلمى هستى که خداوند بزرگ به من هدیه داده، تو به من یاد دادى حرف زدن را، آرامش را، تو به من راه رفتن را یاد دادى در اوج سختى ها و مبارزه کردن را و ندیدن را وقتى همه چیز سیاه است، چشم هایت به من نگاه کردن را آموخت، دست هاى کوچکت تلاش کردن براى هر آنچه آرزویش را دارى و حضورت غم و درد و رنج را از یادم مى برد، کنار تو تنهایى از دلم پر مى کشد. عزیزم هر جاى این دنیا وقتى تو باشى بزرگترین بهشت روى زمین است.

 

فرزندم دنیا مکانى تکرارى است اما تکرار این روزها با وجود تو زیباترین تکرر زندگیم است. زیبایى درونى است و تو درون و بیرون زیبایى دارى. سرو خوش قامت من در بهشت موهایت معانى تفاهم و لذت را باز شناختم. مى خواهم بدانى چقدر دوستت دارم و تو پیش من از چه جایگاه ویژه اى برخوردار هستى. در این برهه از هستى که ما آن را زندگى مى نامیم دو نکته آموخته ام: یکى اینکه هر یک از ما در عالم وجود، انسان هایى ویژه و یکتا هستیم، و دیگر اینکه عشق بالاترین و قدرتمند ترین وسیله اى است که در زندگى در اختیار داریم. گل نازم مطلبى درباره عشق خوانده بودم و از لحظه تولدت هر روز برایت آن جملات را مى خوانم تا با دیدى باز از عشق، عاشق شوى و عاشقانه زندگى کنى.

 

فرزندم چند نصیحت را از من همیشه به یادگار داشته باش:
فرزندم بدان که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند، در ازاى هر دشمن، دوستى هم هست، فرزندم بیاموز که از باختن پند بگیر و از باختن لذت ببر، از غبطه خوردن بر حذر باش و نقش و تاثیر مهم خندیدن را یاد بگیر.

 

نقش مهم کتاب را در زندگیت فراموش نکن.

 

فرزندم یاد بگیر در مدرسه بهتر این است که مردود شوى اما با تقلب به قبولى نرسى.
عزیزم یاد بگیر همه حرف ها را گوش کنى و سخنى که را که به نظرت درست مى رسد انتخاب کنى، ارزش هاى زندگى را یاد بگیر و در اوج اندوه تبسم کن و هیچ وقت تسلیم هیاهو نشو و اگر خود را بر حق دانستى پاى سخنت بایست و با تمام قوا بجنگ…

 

تعهد و مسئولیت ما “در مقابل زندگى” در این سیاره این است که از کلیه و تواناییهاى خود براى رسیدن به آنچه توانایى آن را داریم استفاده کنیم و این امتیاز را براى کلیه همنوعان خود نیز قائل باشیم. چنانچه این وظیفه را از راه ابراز عشق، علاقه و احترام و بى غرضانه به انجام رسانیم.

 

وقتى دنیا را ترک مى کنیم که ناگریز روزى ترک خواهید کرد، پیوسته جاى نیک ما خالى خواهد بود. برایم دعا کن که محتاج دعاى تو با آن قلب پاکت هستم.

 

عزیزم تمام زندگیم براى توست، تمام وجودم مال توست، دوستت دارم بى نهایت و از خداوند براى داشتنت همیشه شکرگزارم.


نظر

 

وقتی یک سالت بود مشغول شد به غذا دادن و شستنت.
و تو با گریه های طولانی شب از او تشکر کردی.

وقتی دو سالت بود مشغول شد به اموزش دادنت به راه رفتن
اما تو با فرار از ان هنگامی که صدایت میکرد از او تشکر کردی.

 وقتی سه سالت بود مشغول شد به غذاهای خوشمزه برایت پختن
و تو با ریختن غذا بر روی زمین ازش تشکر کردی

وقتی چهار سالت بود مشغول شد به دادن مداد به دستت تا نوشتن را یاد بگیری
و تو با خط خطی کردن روی دیوار از او تشکر کردی

وقتی پنج سالت بود مشغول شد به پوشاندن بهترین لباساها برای عید
وتو با کثیف کردن لباسها از او تشکر کردی

وقتی شش سالت بود مشغول شد به ثبت نام کردن تو در مدرسه
وتو با جیغ و داد که نمیخواهم بروم به مدرسه از او تشکر کردی

وقتی که ده سالت بود مشغول شد به منتظر ماندنت برای برگشت از مدرسه تا تو را در اغوش بگیرد
و تو با زود رفتن به اتاقت از او تشکر کردی

وقتی پانزده سالت بود مشغول شد به گریه کردن برای پیروز شدنت
وتو با خواستن هدیه بابت پیروزیت از او تشکر کردی

وقتی بیست سالت بود مشغول شد به تمنای اینکه با اوبه خانه فامیل و اشنایان بروی
وتو بارفتن و نشستن پیش دوستانت از او تشکر کردی

وقتی بیست و پنج سالت بود تو را در امور ازدواجت کمک کرد
و تو با دور شدن از او ونشستن کنار همسرت از او تشکر کردی

وقتی که سی سالت بود مشغول شدبه گفتن بعضی از نصیحتها به تو که درمورد کودکان است
و تو با گفتن این جمله که در کارهایمان دخالت نکن از او تشکر کردی

وقتی سی و پنج سالت بود ،زنگ زد که تو را برای ناهار دعوت کند
و تو با گفتن این روزها مشغولم از او تشکر کردی

وقتی چهل سالت بود خبرت کرد که مریض است و نیاز دارد که از او مراقبت کنی
و تو با گفتن رنج و زحمت از والدین به فرزندان منتقل میشود از او تشکر کردی

و در روزی از روزها از این دنیا میرود و عشقش نسبت به تو هنوز در قلبش است اگر مادرت هنوز کنارت  است او را رها مکن و محبتش را فراموش نکن و کاری کن که راضی باشد
چون در تمام  زندگی فقط یک مادر داری
و وقتی میمیرد انگاه ملائکه میگویند که فوت شد ان کسی که به سبب ان به تو رحم میشد(اتقوا الله  فی الامهات)
این پیام برای هر انسانی که عزیز است برای مادرش
مادر : اگر  گرسنه شدی رستوران  است
اگر مریض شدی بیمارستان است
اگرخوشحال شدی جشن است
اگر خوابیدی بیدارکننده است
اگر غائب شدی دعاگویت است
ایا با او به احسان و نیکی رفتار کردی……
داخل منزل میشویم و میگوییم : مادر کجاست؟
با انکه از او چیزی نمیخواهیم
انگار وطن است!! از او دور میشویم و برمیگردیم که او را ببینیم
خداوندا از مادرم سه چیز را دور کن
تنگی قبر،اتش جهنم،و فتنه های قبر